محل تبلیغات شما
تو نه دوری تا انتظارت کشم و نه نزدیکی تا دیدارت کنم و نه از آن منی تا قلبم آرام گیرد و نه من، محروم از توام تا فراموشت کنم. تو در میانه‌ی همه چیزی! زمستانت هرگز مرا نخواهد کشت خیالم می‌تواند هزاران هزار تابستان بیافریند. محمود درویش ترجمه: صالح بوعذار

و پاییز و من را برای دیوانگی ...

من بلدم پاییز باشد و تنهایی...

که مـــــــــن اینجــا ... سخــت دلتنگــــم..

تو ,میانه‌ی ,کنم ,چیزی ,هزار ,تابستان ,و نه ,همه چیزی ,در میانه‌ی ,میانه‌ی همه ,تو در

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سراج الدین بناگر