به آرامی آغاز به مردن میكنی
اگر سفر نكنی
اگر كتابی نخوانی
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
اگر از خودت قدردانی نكنی
به آرامی آغاز به مردن میكنی
زماني كه خودباوری را در خودت بكشی
وقتي نگذاری ديگران به تو كمك كنند
به آرامي آغاز به مردن میكنی
اگر بردهی عادات خود شوی
اگرهميشه از يك راه تكراری بروی
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگهای متفاوت به تن نكنی
يا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی
تو به آرامی آغاز به مردن میكنی
اگر از شور و حرارت
از احساسات سركش
و از چيزهايی كه چشمانت را به درخشش وامیدارند
و ضربان قلبت را تندتر میكنند
دوری كنی .
تو به آرامی آغاز به مردن میكنی
اگر هنگامی كه با شغلت، يا عشقت شاد نيستی، آن را عوض نكنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی
اگر ورای روياها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
كه حداقل يك بار در تمام زندگي ات
ورای مصلحتانديشی بروی
امروز زندگی را آغاز كن
راه احساست را گم نكن
بالهایت را باز كن و پرواز به هر آنجا كه دوست داری
به هيچ چيز نيانديش جز آنجا كه ميخواهي بروی
بي هراس از ناراحتی ديگران خودت را شاد كن .
امروز مخاطره كن
امروز كاری كن
نگذار به آرامی بميری .
پ.ن: من دقیقا دارم به آرامی میمیرم برای درسی که دوست نداشتم و خوندم برای زندگی که دوستش ندارم برای همه شادی هایی که از خودم دریغ می کنم برای همه گردش و تفریح هایی که باید برم و نمیرم برای همه ی جوونی که باید می کردم و نکردم
و پاییز و من را برای دیوانگی ...
آرامی ,آغاز ,كه ,مردن ,میكنی اگر ,خودت ,به آرامی ,به مردن ,آغاز به ,مردن میكنی اگر ,آرامی آغاز
درباره این سایت